کارکردهای فرهنگی اجتماعی بسیج - دانشکده مدیریت و حسابداری رزن
کارکردهای فرهنگی اجتماعی بسیج
عوامل متعددی در شکلگیری، رشد، توسعه و بالندگی فرهنگها و تمدنها ایفای نقش میکنند. شناسایی فهرست این عوامل و سپس طبقهبندی آنها و تفکیک عوامل اصلی و اولیه با علل فرعی و ثانویه این واقعیت را آشکار میسازد که سرچشمه و منشأ عوامل مشابه و مرتبط اصلی مشترکند که بهرغم تعدد عوامل فرهنگساز شمار سرچشمههای ذکر شده که از آنها بهعنوان «کانونهی فرهنگساز» نام برده میشود محدود میباشد. بنا بر این توسعه و پیشرفت فرهنگی و اجتماعی هر یک از جوامع در گرو نشاط، پویایی و مولد بودن کانونهای فرهنگساز آن جامعه خواهد بود.
فرهنگ و تمدن کهن و غنی ایران، پس از پیروزی انقلاب اسلامی در اواخر دهه پنجاه شمسی، فصل جدیدی از تحرک و پویایی را آغاز کرد و سیر قهقرایی چند صد ساله را به آغازی دیگر از نشاط و بالندگی بدل نمود. کانون اصلی این تحول و تولد دیگرباره فرهنگ ایران زمین، چیزی نبود جز دین مبین اسلام و ارزشها و اعتقادات و باورهای دینی مردم مسلمان ایران. خیزش جدید و تحرک شگفتآور این کانون مهم فرهنگی اجتماعی ایران یک عکسالعمل طبیعی بود در برابر سالها تلاش درونی و بیرونی که برای نابودی آن بویژه از دوران افشاریه تا دوره پهلوی صورت میگرفت.
با تدابیر حکیمانه رهبرو ایدئولوژیک بزرگ انقلاب، حضرت امام خمینی(ره) این کانون «کهن و غنی» متناسب با تحولا ت عصر مدرن و اقتضائات سیاسی، اجتماعی و فرهنگی نوپدید، کانونهای فرعی خویش را بری برای بسط و گسترش دامنه و عمق تحولات فرهنگی ایجاد نمود و تشکیل بسیج را میتوان، تولید یک کانون فرهنگساز بسیار قوی و تعیینکننده، محسوب نمود. 27 سال فعالیت مولد و سودمند این کانون فرهنگی، جایگاه و موقعیت آن را تثبیت نمود و این نهال نوپا در فراز و فرود تحولات و چالشهای مختلف در عرصه جنگ تحمیلی و دفاع مقدس، در عرصه سازندگی و محرومیتزدایی، در عرصه توسعه علمی و فناوری ، در عرصه توسعه و تعمیق تعالیم دینی و ارزشهای اسلامی و بالاخره در عرصه مشارکت ملی و توسعه سیاسی رشد کرد، شاخه دواند و محصول داد و هم اکنون به «شجرهای طیبه» یعنی همان هدفغایی که باغبانش در پی آن بود تبدیل شد.
بررسی ویژگیها و توانمندیهای بسیج به مثابه یک «کانون فرهنگساز» ما را به بهرمندی هر چه بیشتر از آن رهنمون میشود و به سیاستگزاریها و برنامهریزیهای ما در ارکان مختلف بسیج سمت و سوی خاصی میبخشد. در این نوشتار تلاش ما آن است که برخی از کارکردهای فرهنگی و اجتماعی بسیج را مورد توجه قرار دهیم.
الف) حوزه باورها، اخلاق، عادات و رفتار فردی:
سنگ بنا واجزای پیکره فرهنگ یک جامعه را باورها و رفتارهای فرد فرد اعضای آن جامعه تشکیل میدهد. متعالی بودن باورها و خلقیات و وجود عادات رفتاری مثبت و بهنجار در میان افراد هر جامعه، تعالی فرهنگی آن جامعه را طبیعی، ناگریز و حتمی میسازد و بر عکس ضعف در باورها و رفتارهای فردی، منشأ ضعف فرهنگی جوامع محسوب میشود.
قرین شدن نام و مفهوم بسیج با باورهای ناب و اصیل اسلامی و عادات مثبت و رفتارهای انسانی همچون ایثار و از خود گذشتگی، تواضع و فروتنی، نوع دوستی و همیاری، مجاهدت و خستگیناپذیری و ... که ویژگی بسیجیان محسوب میشود این واقعیت را بدیهی میسازد که بسیج قادر است بهترین محیط، مناسبترین بستر و کارآمدترین روشها و برنامهها را برای تعالی فردی و بالندگی شخصی افراد بویژه جوانان و نوجوانان فراهم نماید.
ب) حوزه فرهنگ عمومی:
جوامع بزرگی همچون ایران که از تعدد و تکثر اقوام و نژادها و گستره سرزمینی وسیع با خرده فرهنگهای متعدد برخوردارند با دو ضرورت توأمان مواجهند؛ اول حفظ خرده فرهنگهای محلی (فولکلور) به منظور بقای میراث فرهنگهای قومی و محلی و مصون ماندن از بحران هویت نسلهای آینده و دوم ایجاد همبستگی ملی و وحدت میان فرهنگها، قومیت و نژادهای مختلف زیر پرچم و ملیت واحد. دامنه بسیج از ابتدای تأسیس آن تا کنون همه اقوام و نژادها و زبانهای محلی مختلف در سراسر ایران اسلامی را دربر گرفته و همواره عضویت در بسیج و بخشهای مختلف ساختار آن مجرا و کانالی برای اتصال قومیتها و اقلیتها به بدنه حاکمیت ملی کشور بوده است ضمن آنکه برنامههای بسیج باویژهگیهای خاص آن برای هر محل و هر قومیت، فرصتی برای تجدید حیات و بقای فرهنگهای بومی و محلی بودهاند.
در کنار این کارکرد مثبت، ظرفیت وحدتبخشی و ایجاد انسجام ملی و هماهنگی و همکاری میان خرده فرهنگها و قومیتها در بسیج در حدی بسیار بالا موجود است و هر سال در مناسبتهای مختلف و وقایع مختلف سیاسی، اجتماعی و فرهنگی سالهای گذشته بارها بسیج میقات ایرانیان مسلمان از نقاط مختلف کشور و با زبانها و فرهنگهای مختلف بوده است.
ج) حوزه نهادهای اجتماعی:
با وجود تأکید بر نقش بیبدیل و اهمیت تأثیر حضور بسیج در نهادهای مختلف اجتماعی از جمله مدارس، دبیرستانها، دانشگاهها، نهادها و سازمانهای مردمی، NGO ها، احزاب و ... عطف توجه ما در این نوشتار بر نهاد مهم و بنیادی خانواده استوار است. هر چند نقش تعیینکننده خانواده در پیریزی بنیادهای فکری و فرهنگی فرد و جامعه محدود به دوره تاریخی خاص نبوده و ترجیح مکانی خاص ندارد با این حال در عصر جدید و تحولات بیسابقه در عرصه فرهنگی جهان، موقعیت ویژه و ممتازی به نهاد خانواده بخشیده است. اوجگیری بحران هویت، بحران معنویت، شکاف بین نسلها، گسترش پوچگرایی و نیستانگاری و تضعیف روابط خانوادگی باعث توجه ویژه صاحبنظران، تحلیلگران و سیاستگذاران فرهنگی به نهادخانواده شده است.
جامعه اسلامی ایران امروز که بایستگی توسعه فرهنگی متناسب با اندیشه و آرمان دینی را پیش روی دارد ودر این مسیر بنا ندارد تجربههای تلخ غرب و متدهای شکست خورده غرب مدرن و پست مدرن را بکار گیرد بیش از همیشه به تقویت نهاد «خانواده اسلامی» که میتواند قرین عنوان «خانواده بسیجی» قرار گیرد احتیاج دارد. هویت بسیجی، هویتی است که هم به پدر ومادروهم به فرزندان خانواده و حتی به پدربزرگها و مادربزرگها تعلق میگیرد و قالب برنامههای بسیج ظرفیت های بسیاری بری طراحی الگوهای مرتبط، همافزا و تعالیبخش برای همه اعضای خانواده بسیجی دارد. برنامهریزی دقیق و کارآمد میتواند این ظرفیت ویژه را فعال نماید و مشکلات مهم و اساسی جامعه بویژه بحث هویت جوانان و نوجوانان و ناهنجاریهای اجتماعی و بحرانهای فرهنگی گام به گام کاهش یابد و به حداقل ممکن برسد.