فضائل و مناقب حضرت زینب (سلام الله علیها)

فضائل و مناقب حضرت زینب (سلام الله علیها)


تاریخ انتشار : Publish : نسخه قابل چاپ Print

زینب علیها السلام که حضور هفت معصوم را درک کرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و. . . ) سر آمد است . او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلای امام خویش قرار داد و خطاب به ولی خود گفت: «روحی لروحک الفداء ونفسی لنفسک الوقاء ; [ای ابالحسن] روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو باد .» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از علی علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید . زینب علیها السلام به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در کربلا به عرصه ظهور رساند .

فضائل و مناقب حضرت زینب (سلام الله علیها)

طلیعه سخن:
زینب علیها السلام دختر علی و زهرا علیهما السلام در روز پنجم جمادی الاولی سال پنجم یا ششم هجرت در مدینه منوره دیده به جهان گشود، در پنج‏سالگی مادر خود را از دست داد و از همان دوران طفولیت‏با مصیبت آشنا گردید . در دوران عمر با رکت‏خویش، مشکلات و رنج‏های زیادی را متحمل شد، از شهادت پدر و مادر گرفته تا شهادت برادران و فرزندان، و حوادث تلخی چون اسارت و . . . را تحمل کرد . این سختی‏ها از او فردی صبور و بردبار ساخته بود (۱) .
او را ام کلثوم کبری، و صدیقه صغری می‏نامیدند . از القاب آن حضرت، محدثه، عالمه و فهیمه بود . او زنی عابده، زاهده، عارفه، خطیبه و عفیفه بود . نسب نبوی، تربیت علوی، و لطف خداوندی از او فردی با خصوصیات و صفات برجسته ساخته بود، طوری که او را «عقیله بنی هاشم‏» می‏گفتند . با پسر عموی خود «عبد الله بن جعفر» ازدواج کرد و ثمره این ازدواج فرزندانی بود که دو تن از آن‏ها (محمد و عون) در کربلا، در رکاب ابا عبد الله الحسین علیه السلام شربت‏شهادت نوشیدند (۲) .
آن بانوی بزرگوار سر انجام در پانزدهم رجب سال ۶۲ هجرت، با کوله باری از اندوه و غم و محنت و رنج دار فانی را وداع گفت . در این مقال برآنیم که گوشه هایی از مناقب و فضائل آن حضرت را بررسی و بیان کنیم .
۱- زینت پدر
معمولا پدر و مادر نام فرزند را انتخاب می‏کنند، ولی در جریان ولادت حضرت زینب علیها السلام والدین او این کار را به پیامبر اسلام جد بزرگوار آن بانو، واگذار نمودند . پیامبر صلی الله علیه و آله که در سفر بود، بعد از بازگشت از سفر، به محض شنیدن خبر تولد، سراسیمه به خانه علی علیه السلام رفت، نوزاد را در بغل گرفت و بوسید، آن گاه نام زینب (زین + اب) را که به معنای «زینت پدر» است‏برای این دختر انتخاب نمود (۳) .
۲- علم الهی
مهمترین امتیاز انسان نسبت‏به سایر موجودات - حتی ملائکه - دانش و بینش اوست . «وعلم آدم الاسماء کلها ثم عرضهم علی الملائکه فقال انبئونی باسماء هؤلاء ان کنتم صادقین . قالوا سبحانک لا علم لنا الا ما علمتنا انک انت العلیم الحکیم‏» (۴) ; «سپس علم اسماء [ علم اسرار آفرینش و نامگذاری موجودات] را همگی به آدم آموخت . بعد آن‏ها را به فرشتگان عرضه داشت و فرمود: اگر راست می‏گویید، اسامی این‏ها را به من خبر دهید . عرض کردند: تو منزهی . ما چیزی جز آن چه به ما تعلیم داده‏ای نمی‏دانیم; تو دانا و حکیمی .»
و برترین علم‏ها، علمی است که مستقیما از ذات الهی به شخصی افاضه شود، یعنی دارای علم «لدنی‏» باشد . خداوند متعال در مورد حضرت خضر علیه السلام می‏فرماید: «وعلمناه من لدنا علما» (۵) ; «علم فراوانی از نزد خود به او آموخته بودیم .»
زینب علیها السلام به شهادت امام سجاد علیه السلام دارای چنین علمی است، آن جا که به عمه‏اش خطاب کرد و فرمود: «انت عالمه غیر معلمه وفهمه غیر مفهمه (۶) ; تو دانشمند معلم ندیده و فهمیده‏ای فهم نیاموخته هستی .»
۳- عبادت و بندگی
زینب علیها السلام به خوبی از قرآن آموخته بود، که هدف از آفرینش و خلقت انسان رسیدن به قله کمال بندگی است . «ما خلقت الجن والانس الا لیعبدون‏» (۷) ; «من جن و انس را نیافریدم جز برای این که عبادت کنند .»
او عبادت‏ها و نماز شب‏های پدر و مادر را از نزدیک دیده بود . او در کربلا شاهد بود که برادرش امام حسین علیه السلام در شب عاشورا به عباس فرمود: «ارجع الیهم واستمهلهم هذه المشیه الی غد لقد نصلی لربنا اللیله وندعوه ونستغفره فهو یعلم انی احب الصلوه له وتلاوه کتابه وکثره الدعاء والاستغفار (۸) ; به سوی آنان باز گرد و این شب را تا فردا مهلت‏بگیر شاید بتوانیم امشب را به نماز و دعا و استغفار در پیشگاه خدایمان مشغول شویم . خدا خود می‏داند که من نماز، قرائت قرآن، زیاد دعا کردن و استغفار را دوست دارم .» در این جملات صحبت از ادای تکلیف نیست، بلکه سخن از عشق به عبادت و نماز است .

شب خیز که عاشقان به شب راز کنند   ***  گرد در بام دوست پرواز کنند
هر جا که دری بود به شب در بندند   ***  الا در دوست را که شب باز کنند

حضرت زینب علیها السلام نیز از عاشقان عبادت و شب زنده داران عاشق بود، و هیچ مصیبتی او را از عبادت باز نداشت . امام سجاد علیه السلام فرمود: «ان عمتی زینب کانت تؤدی صلواتها، من قیام الفرائض والنوافل عند مسیرنا من الکوفه الی الشام وفی بعض منازل کانت تصلی من جلوس لشده الجوع والضعف (۹) ; عمه‏ام زینب در مسیر کوفه تا شام همه نمازهای واجب و مستحب را اقامه می‏نمود و در بعضی منازل به خاطر شدت گرسنگی و ضعف، نشسته ادای تکلیف می‏کرد .»
آن حضرت حتی در حساس‏ترین شب زندگی; شب هجران از حسین علیه السلام و برادران، تهجد و شب زنده داریش را ترک نکرد . از فاطمه بنت الحسین علیه السلام نقل شده است که فرمود: «واما عمتی زینب فانها لم تزل قائمه فی تلک اللیله ای عاشره من المحرم فی محرابها تستغیث الی ربها وماهدات لناعین ولا سکنت لنا زمره (۱۰) ; عمه‏ام زینب در تمام شب عاشورا در محراب خویش ایستاده و به پروردگارش استغاثه می‏کرد . در آن شب هیچ یک از ما نخوابید و صدای ناله ما قطع نشد .»
امام حسین علیه السلام که خود معصوم و واسطه فیض الهی است هنگام وداع به خواهر عابده‏اش می‏فرماید: «یا اختاه لا تنسینی فی نافله اللیل (۱۱) ; خواهر جان! مرا در نماز شب فراموش مکن!» این نشان از آن داردکه این خواهر، به قله رفیع بندگی و پرستش راه یافته و به حکمت و هدف آفرینش دست‏یازیده است .
۴- عفت و پاکدامنی
عفت و پاکدامنی، برازنده‏ترین زینت زنان، و گران قیمت‏ترین گوهر برای آنان است . زینب علیها السلام درس عفت را به خوبی در مکتب پدر آموخت، آن جا که فرمود: «ما المجاهد الشهید فی سبیل الله باعظم اجرا ممن قدر فعف یکاد العفیف ان یکون ملکا من الملائکه (۱۲) ; مجاهد شهید در راه خدا، اجرش بیشتر از کسی نیست که قدرت دارد اما عفت می‏ورزد، نزدیک است که انسان عفیف فرشته‏ای از فرشتگان باشد .»
زینب کبری عفت‏خویش را حتی در سخت‏ترین شرایط به نمایش گذاشت . او در دوران اسارت و در حرکت از کربلا تا شام سخت‏بر عفت‏خویش پای می‏فشرد . مورخین نوشته‏اند: «وهی تستر وجهها بکفها، لان قناعها قد اخذ منها (۱۳) ; او صورت خود را با دستش می‏پوشاند چون روسریش از او گرفته شده بود .»
شاعر عرب به همین قضیه اشاره کرده و می‏گوید:

ورثت زینب من امها   ***  کل الذی جری علیها وصار
زادت ابنه علی امها   ***   تستر بالیمنی وجوها فان
تهدی من دارها الی شر دار   ***  اعوزها الستر تمد الیسار

«زینب تمامی آن چه بر مادر گذشت را به ارث برد، منتهی دختر سهم اضافه‏ای برداشت که از خانه‏اش به بدترین خانه حرکت کرد (به اسارت رفت).
صورت را [در اسارت] با دست راست می‏پوشاند و اگر پوشش او را نیازمند می‏کرد، از دست چپ هم بهره می‏برد .» و آن بانوی بزرگوار بود که برای پاسداری از مرزهای حیا و عفاف بر سر یزید فریاد می‏آورد که «ا من العدل یا بن الطلقاء تحذیرک حرائرک و امائک و سوقک بنات رسول الله سبایا؟ قد هتکت‏ستورهن و ابدیت وجوههن (۱۴) ; ای پسر آزاد شده‏های [جدمان پیامبر اسلام] آیا این از عدالت است که زنان و کنیزکان خویش را پشت پرده نشانی، و دختران رسول خدا صلی الله علیه و آله را به صورت اسیر به این سو و آن سو بکشانی؟ نقاب آنان را دریدی و صورت‏های آنان را آشکار ساختی .»
۵- ولایت مداری
قرآن بدون هیچ قید و شرطی در کنار اطاعت مطلق از خداوند، دستور به اطاعت از پیامبر صلی الله علیه و آله و صاحبان امر، یعنی، ائمه اطهار علیهم السلام می‏دهد . «اطیعوا الله واطیعوا الرسول واولی الامر منکم‏» (۱۵) ; «از خداوند و رسول و اولو الامر اطاعت کنید .»
زینب علیها السلام که حضور هفت معصوم (۱۶) را درک کرده، در تمامی ابعاد ولایت مداری (معرفت امام، تسلیم بی چون و چرا بودن، معرفی و شناساندن ولایت، فداکاری در راه آن و. . . ) سر آمد است . او با چشمان خود مشاهده کرده بود که چگونه مادرش خود را سپر بلای امام خویش قرار داد و خطاب به ولی خود گفت: «روحی لروحک الفداء ونفسی لنفسک الوقاء (۱۷) ; [ای ابالحسن] روحم فدای روح تو و جانم سپر بلای جان تو باد .» و سرانجام جان خویش را در راه حمایت از علی علیه السلام فدا نمود و شهیده راه ولایت گردید . زینب علیها السلام به خوبی درس ولایت مداری را از مادر فرا گرفت و آن را به زیبایی در کربلا به عرصه ظهور رساند .
از یک سو در جهت معرفی و شناساندن ولایت، از طریق نفی اتهامات و یاد آوری حقوق فراموش شده اهل بیت تلاش کرد . از جمله در خطبه شهر کوفه فرمود: «وانی ترحضون قتل سلیل خاتم النبوه ومعدن الرساله وسید شباب اهل الجنه (۱۸) ; لکه ننگ کشتن فرزند آخرین پیامبر و سرچشمه رسالت و آقای جوانان بهشت را چگونه خواهید شست؟»
و همچنین در مجلس ابن زیاد (۱۹) ، شهر شام، و مجلس یزید، ولایت و امامت را به خوبی معرفی نمود .
از سوی دیگر سر تا پا تسلیم امامت‏بود; چه در دوران امام حسین علیه السلام و چه در دوران امام سجاد علیه السلام حتی در لحظه‏ای که خیمه گاه را آتش زدند، یعنی در آغاز امامت امام سجاد علیه السلام نزد آن حضرت آمد و عرض کرد: ای یادگار گذشتگان . . . خیمه‏ها را آتش زدند ما چه کنیم؟ فرمود: «علیکن بالفرار; فرار کنید . (۲۰) »
از این مهمتر در چند مورد، زینب علیها السلام از جان امام سجاد علیها السلام دفاع کرد و تا پای جان از او حمایت نمود .
۱- در روز عاشورا; هنگامی که امام حسین علیه السلام برای اتمام حجت، درخواست‏یاری نمود، فرزند بیمارش امام زین العابدین علیه السلام روانه میدان شد . زینب با سرعت‏حرکت کرد تا او را از رفتن به میدان نبرد باز دارد، امام حسین علیه السلام به خواهرش فرمود: او را باز گردان، اگر او کشته شود نسل پیامبر در روی زمین قطع می‏گردد (۲۱) .
۲- بعد از عاشورا در لحظه هجوم دشمنان به خیمه‏ها شمر تصمیم گرفت امام سجاد علیه السلام را به شهادت برساند، ولی زینب علیه السلام فریاد زد: تا من زنده هستم نمی‏گذارم جان زین العابدین در خطر افتد . اگر می‏خواهید او را بکشید، اول مرا بکشید، دشمن با دیدن این وضع، از قتل امام علیه السلام صرف نظر کرد (۲۲) .
۳- زمانی که ابن زیاد فرمان قتل امام سجاد علیه السلام را صادر کرد، زینب علیها السلام آن حضرت را در آغوش کشید و با خشم فریاد زد: ای پسر زیاد! خون ریزی بس است . دست از کشتن خاندان ما بردار . و ادامه داد: «والله لا افارقه فان قتلته فاقتلنی معه; به خدا قسم هرگز او را رها نخواهم کرد . اگر می‏خواهی او را بکشی مرا نیز با او بکش .»
ابن زیاد به زینب نگریست و گفت: شگفتا از این پیوند خویشاوندی، که دوست دارد من او را با علی بن الحسین بکشم . او را واگذارید .
البته ابن زیاد کوچکتر از آن است که بفهمد این حمایت فقط به خاطر خویشاوندی نیست، بلکه به خاطر دفاع از ولایت و امامت است . اگر فقط مساله فامیلی و خویشاوندی بود، باید زینب علیها السلام جان فرزندان خویش را حفظ و آن‏ها را به میدان جنگ اعزام نمی‏کرد .

آنکه قلبش از بلا سرشار بود    ***  دخت زهرا زینب غمخوار بود
او ولایت را به دوشش می‏کشید   ***  چون امام عصر او بیمار بود
با طنین خطبه‏های حیدری   ***  سخت او رسواگر کفار بود

۶- روحیه بخشی
در مسافرت‏ها و نیز در حوادث تلخ، آن چه بیش از هر چیز برای انسان لازم است، روحیه و دلگرمی است . اگر انسان برای انجام کارهای مهم و حساس روحیه نداشته باشد، آن کار با موفقیت انجام نشده و به نتیجه نخواهد رسید و چه بسا با شکست نیز مواجه شود . یکی از بارزترین اوصاف زینب علیها السلام روحیه بخشی اوست . او بعد از شهادت مادر، روحیه بخش پدر و برادران بود، در شهادت برادرش امام حسن علیه السلام نقش مهمی را برای تسلای بازماندگان ایفا کرد . پس از شهادت امام حسین علیه السلام و در طول دوران اسارت، این صفت نیکوی زینب بیشتر ظهور کرد . او پیوسته یاور غمدیدگان و پناه اسیران بود، از گودی قتلگاه تا کوچه‏های تنگ و تاریک کوفه، از مجلس ابن زیاد تا ستمکده یزید، در همه جا فرشته نجات اسرا بود .

نه تنها زینب از دین یاوری کرد   ***  به همت کاروان را رهبری کرد
به دوران اسارت با یتیمان  ***  نوازش‏ها به مهر مادری کرد

او حتی تسلی بخش دل امام سجاد علیه السلام بود، آن جا که می‏گفت: «لا یجز عنک ما تری، فو الله ان ذلک لعهد من رسول الله الی جدک وابیک وعمک (۲۳) ; [ای پسر برادر! ] آن چه می‏بینی (شهادت پدر) تو را بی تاب نسازد . به خدا سوگند! این عهد رسول خدا از جد و پدر و عمویت می‏باشد .»
۷- صبر
یکی از بارزترین اوصاف انسان‏های کامل، صبر و بردباری در فراز و نشیب‏های روزگار و تلخی‏های دوران است . قرآن کریم در آیات متعددی به صابران بشارت داده (۲۴) و پاداش‏های فراوان آن‏ها را یادآوری نموده است . زینب علیها السلام از این جهت در اوج کمال قرار دارد . در زیارتنامه آن حضرت می‏خوانیم: «لقد عجبت من صبرک ملائکه السماء; ملائکه آسمان از صبر تو به شگفت آمدند .» مخصوصا در ماجرای کربلا آن چنان صبر و رضا و تسلیم از خود نشان داد، که صبر از روی او خجل است .

خدا در مکتب صبر علی پرداخت زینب را   ***  برای کربلا با شیر زهرا ساخت زینب را
بسان لیله القدری که مخفی ماند قدر او   ***  کسی غیر از حسین بن علی نشناخت زینب را
سلام بر تو ای کسی که صبر شد حقیر تو   ***  ندیده بعد فاطمه جهان زنی نظیر تو

در مجلس ابن زیاد; آن گاه که آن ملعون با نیش زبانش نمک به زخم زینب می‏پاشد و برای آزردن او می‏گوید: «کیف رایت صنع الله باخیک واهل بیتک (۲۵) ; کار خدا را با برادر و خانواده‏ات چگونه یافتی؟» او در واقع با تعریض می‏خواهد بگوید که دیدی خدا چه بلایی به سرتان آورد؟ زینب علیها السلام در پاسخ درنگ نمی‏کند، گویی از قبل برای این شماتت‏ها اندیشه نموده و پاسخی آماده کرده است . او با آرامشی که از صبر و رضای قلبی او حکایت داشت فرمود: «ما رایت الا جمیلا (۲۶) ; جز زیبایی چیزی ندیدم .» ابن زیاد از پاسخ یک زن اسیر در شگفت می‏ماند، و ا ز این همه صبر و استقامت و تسلیم او در مقابل مصیبت‏ها متعجب می‏شود و قدرت محاجه را از دست می‏دهد .

ای زینبی که محنت عالم کشیده‏ای   ***  غیر از بلا و درد به عالم چه دیده‏ای؟
یارب زنی و این همه استواری و علو   ***  چون زینب صبور مگر آفریده‏ای؟

۸- ایثار
یکی دیگر از صفات حسنه انسان‏های برتر، مقدم داشتن دیگران بر خود است . امام علی علیه السلام فرمود: «الایثار اعلی الایمان (۲۷) ; ایثار، بالاترین درجه ایمان است .» و فرمود: «الایثار اعلی الاحسان (۲۸) ; ایثار برترین احسان است .»
زینب مجلله در این صفت نیز گوی سبقت را از دیگران ربوده است . او برای حفظ جان دیگران، خطر را به جان می‏خرد و در تمام صحنه‏ها، دیگران را بر خود مقدم می‏دارد . او در ماجرای کربلا حتی از سهمیه آب خویش استفاده نمی‏کرد و آن را نیز به کودکان می‏داد . در بین راه کوفه و شام، با این که خود گرسنه و تشنه بود، ایثار را به بند کشیده و آن را شرمنده ساخت . امام زین العابدین علیه السلام می‏فرماید: «انها کانت تقسم ما یصیبها من الطعام علی الاطفال لان القوم کانوا یدفعون لکل واحد منا رغیفا من الخبز فی الیوم واللیله (۲۹) ; عمه‏ام زینب [در مدت اسارت]، غذایی را که به عنوان سهمیه و جیره می‏دادند، بین بچه‏ها تقسیم می‏کرد، چون آن‏ها در هر شبانه روز به هر یک از ما یک قرص نان می‏دادند .»
او سختی‏ها و تازیانه‏ها را به جان خود می‏خرید و نمی‏گذاشت‏بر بازوی کودکان اصابت کند .

برای حفظ جان کودکانت در بر دشمن   ***  به پیش تازیانه بازوی خود را سپر کردم

۹- شجاعت و شهامت
از صفات بارز پروا پیشگان این است که خدا در نظر آنان بزرگ و غیر او در نظرشان کوچک، حقیر و فاقد اثر می‏باشد . امام علی علیه السلام می‏فرماید: «عظم الخالق فی انفسهم فصغر ما دونه فی اعینهم (۳۰) ; خالق در جان آنان بزرگ است، پس غیر او در چشمشان کوچک می‏باشد .»
سر شجاعت اولیای الهی نیز در همین است . زینب که خود چنین دیدی دارد، و در خانواده شجاعت تربیت‏شده است، از جاعت‏حیدری بهره‏مند است . او به «لبوه الهاشمیه (۳۱) ; شیر زن هاشمی‏» لقب گرفته است و چون مردان بر سر دشمن فریاد می‏زند، توبیخشان می‏کند، تحقیرشان می‏کند، و از کسی هراسی به دل ندارد . او از برق شمشیر خون چکان آدمکشان واهمه ندارد، در آن روز فراموش نشدنی، در میان آن همه شمشیر و آن همه کشته فریاد می‏زند که آیا در میان شما یک مسلمان نیست؟ در مجلس ابن زیاد، بدون توجه به قدرت ظاهری او گوشه‏ای می‏نشیند و با بی اعتنایی به سؤالات او تحقیرش می‏کند، او را «فاسق‏» و «فاجر» معرفی می‏کند و می‏گوید: «الحمدلله الذی اکرمنا بنبیه محمد صلی الله علیه و آله وطهرنا من الرجس تطهیرا وانما یفتضح الفاسق ویکذب الفاجر وهو غیرنا (۳۲) ; سپاس خدای را که ما را با نبوت حضرت محمد صلی الله علیه و آله گرامی داشت، و از پلیدی‏ها پاک نمود . همانا فقط فاسق رسوا می‏شود، و بدکار دروغ می‏گوید، و او غیر ما می‏باشد .»
و همچنین در مقابل یزید خیره سر، و دهن کجی‏ها و بد زبانی‏های او، شجاعت‏حیدری را به نمایش گذارده، چنین می‏گوید: «لئن جرت علی الدواهی مخاطبتک انی لاستصغر قدرک واستعظم تقریعک واستکبر توبیخک (۳۳) ; اگر فشارهای روزگار مرابه سخن گفتن با تو واداشته [بدان که] من قدر و مقدار تو را کوچک پنداشته و سرزنش تو را بزرگ شمرده و توبیخ کردن تو را بزرگ می‏دانم .»

صدای زنده علی به صوت دلپذیر تو   ***  اسیر شام بودی و یزید شد اسیر تو

۱۰- فصاحت و بلاغت
هر خطیبی بخواهد فصیح و بلیغ سخن بگوید، علاوه بر استعداد ذاتی، باید بارها تمرین عملی انجام دهد، همچنین در حین خطابه لازم است از نظر روانی و جسمانی کاملا آماده باشد تا بتواند خطبه‏ای فصیح و بلیغ ادا کند . و مستمعین باید با او هماهنگ باشند و الا یارای سخن گفتن نخواهد داشت تا چه رسد به اینکه فصیح و بلیغ بگوید .
زینب بدون آن که دوره دیده و یا تمرین خطابه کرده باشد و در حال تشنگی، گرسنگی، خستگی اسارت، و از نظر روانی داغ دار، آواره و تحقیر شده با کسانی سخن می‏گوید که نه تنها با او هماهنگ نیستند بلکه حتی سنگ و خاکروبه بر سر او ریخته‏اند، با این حال صدای زینب بلند می‏شود که: «ای مردم کوفه! ای نیرنگ بازان و بی وفایان . . .» سخنان زینب علیها السلام چنان بود که وجدان خفته مردم را بیدار کرد و صدای گریه از زن و مرد و پیر و جوان و خردسال بلند شد .
خزیم اسدی می‏گوید: متوجه زینب شدم، به خدا سوگند زنی را که سر تا پا شرم و حیا باشد، سخنران‏تر از او ندیدم، گویی زینب از زبان علی علیه السلام سخن می‏گفت .
و همو می‏گوید: پیر مردی را در کنار خود دیدم که بر اثر گریه محاسنش غرق اشک شده بود و می‏گفت: پدر و مادرم فدای شما باد، پیرمردان شما بهترین پیرمردها، جوانان شما برترین جوان‏ها و زنان شما نیکوترین زنان هستند . نسل شما بهترین نسلی است که نه خوار می‏گردد و نه شکست می‏پذیرد (۳۴) .
۱) شیخ ذبیح الله محلاتی، ریاحین الشریعه، (تهران، دار الکتب الاسلامیه) ج‏۳، ص‏۴۶ .
۲) همان، ج‏۳، ص‏۲۱۰ .
۳) همان، ج‏۳، ص‏۳۹ .
۴) بقره/۳۱- ۳۲ .
۵) کهف/۶۵ .
۶) شیخ عباس قمی، منتهی الآمال، (تهران، علمیه اسلامیه، چاپ قدیم، ۱۳۳۱ ه . ش) ج‏۱، ص‏۲۹۸ .
۷) ذاریات/۵۶ .
۸) محمد بن جریر طبری، تاریخ طبری، ج‏۶، ص‏۲۳۸ .
۹) ریاحین الشریعه (پیشین)، ج‏۳، ص‏۶۲ .
۱۰) همان، ج‏۳، ص‏۶۲ .
۱۱) همان، ص ۶۱- ۶۲ .
۱۲) نهج البلاغه، فیض الاسلام، حکمت ۴۶۶ .
۱۳) جزائری، الخصائص الزینبیه، ص‏۳۴۵ .
۱۴) محمد باقر مجلسی، بحار الانوار، (بیروت، دار احیاء التراث العربی)، ج‏۴۵، ص‏۱۳۴ .
۱۵)نساء/۵۹ .
۱۶)پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله، علی علیه السلام، فاطمه علیها السلام، امام حسن علیه السلام، امام حسین علیه السلام، امام سجاد علیه السلام و امام باقر علیه السلام .
۱۷)الکوکب الدری، ج‏۱، ص‏۱۹۶ .
۱۸) بحار الانوار (پیشین)، ج‏۴۵، ص‏۱۱۰- ۱۱۱ .
۱۹) همان، ج‏۴۵، ص‏۱۳۳ .
۲۰) همان، ج‏۴۵، ص‏۵۸، ومعالی السبطین، ج‏۲، ص‏۸۸ .
۲۱) بحار الانوار، (پیشین)، ج‏۴۵، ص‏۴۶ .
۲۲)همان، ج‏۴۵، ص‏۶۱ .
۲۳) همان، ج‏۴۵، ص‏۱۷۹ .
۲۴) مثل بقره/۱۵۵ و . . . .
۲۵) بحارالانوار، (پیشین)، ج‏۴۵، ص‏۱۱۵- ۱۱۶ .
۲۶) همان، ص‏۱۱۶ .
۲۷)  میزان الحکمه، ج‏۱، ص‏۴ .
۲۸) همان .
۲۹) ریاحین الشریعه، (پیشین)، ج‏۳، ص‏۶۲ .
۳۰) نهج البلاغه، فیض الاسلام، خطبه ۱۸۲ .
۳۱) زیارت نامه حضرت زینب علیها السلام .
۳۲) بحار الانوار، ج‏۴۵، ص‏۱۵۴ و ص‏۱۱۵ .
۳۳) همان، ص‏۱۳۴ .
۳۴) همان، ج‏۴۵، ص‏۱۰۸ و ص‏۱۱۰