بازگشت به صفحه کامل

روزی که دست عروسک گردان رو شد؛ 12 تیرماه سالروز سقوط هواپیمای ایران توسط ناو آمریکایی

روزی که دست عروسک گردان رو شد؛ 12 تیرماه سالروز سقوط هواپیمای ایران توسط ناو آمریکایی


تاریخ انتشار : Publish : نسخه قابل چاپ Print

بعدازظهر روز یک شنبه، دوازدهم تیرماه در سال 1367 خبری تکان دهنده و هولناک به دنیا مخابره شد؛ فاجعه ای بس دلخراش و تاثر انگیز به وقوع پیوست که برای آمریکا لکه ننگ ابدی شد و چهره زشت این سفاک و بنیان گذار ترور و وحشت را به عنوان جنایتکار نمایان ساخت

روزی که دست عروسک گردان رو شد

بعدازظهر روز یک شنبه، دوازدهم تیرماه در سال 1367 خبری تکان دهنده و هولناک به دنیا مخابره شد؛ فاجعه ای بس دلخراش و تاثر انگیز به وقوع پیوست که برای آمریکا لکه ننگ ابدی شد و چهره زشت این سفاک و بنیان گذار ترور و وحشت را به عنوان جنایتکار نمایان ساخت.

آن روز تلخ دردناک، نظامیان متجاوز آمریکایی، از عرشه ناو جنگی وینسنس در خلیج فارس، به سوی هواپیمای مسافربری ایران، دو فروند موشک دریا به هوا شلیک کردند و با سرنگونی هواپیما، عده ای انسان بیگناه را به شهادت رسانده و خانواده های بسیاری را داغدار کردند.

هواپیماهای ایرباس 300 متعلق به شرکت هواپیمایی جمهوری اسلامی که از بندرعباس به پرواز درآمده و عازم «شارچه» بود، در کریدور هوایی ایران و در نزدیکی جزیرة ایرانی «هنگام» هدف قرار گرفت و تمامی 290 سرنشین آن، شامل مسافران از جمله زنان و 66 کودک و کادر پروازی و خدمه هواپیما، در آب های نیلگون خلیج فارس غرق شدند.

حضور نامشروع ناوگان آمریکایی و نظامیان آن کشور متجاوز در خلیج فارس، یک سال قبل از این ماجرا، یعنی در تابستان سال 1366 صورت گرفت.

کشور امیرنشین کویت که در زمان تجاوز نظامی عراق به جمهوری اسلامی، آشکارا و بی پرده در کنار رژیم بعثی قرار گرفته بود، در سال 1366 به بهانه حمایت از ناوگان نفتی و تجاری خود، از آمریکا و شوروی (دو ابرقدرت و دو دشمن دیرینه ایران) خواست تا پرچم های خود را بر فراز کشتی های کویتی به اهتزاز درآورند و بدینسان این امیرنشین را تحت حمایت خودش گیرند و عبور و مرور کشتی ها را اسکورت کنند.

شوروی سابق پس از حضور، سریعاً به اشتباه خود پی برد و از منطقه خارج شد، لیکن آمریکا که از دهه هفتاد میلادی، همواره به حضور نظامی در منطقه و تسلط بر چاه های نفت خیز شیوخ خلیج فارس می اندیشید، این فرصت طلایی را مغتنم شمرد و حضور سلطه جویانه خود را با سرعت به انجام رساند و بر توسعه نیروهای متجاوزش همت گماشت و عملا خلیج فارس را صحنه ترکتازی خود کرد.

کاخ سفید، سازمان جهنمی سیا و تشکیلات پنتاگون از ناتوانی رژیم بعث عراق در مواجهه با نیروهای رزمنده ایران وحشت زده و نگران شده بودند و در جستجوی راهی برای کمک به بغداد و مداخله آشکار در جنگ تحمیلی و حمایت صریح و نظامی از ارتش فرسوده بعث بودند. بر این اساس، از زمان حضور نظامی در منطقه، پیوسته بهانه جویی می کردند تا با ایجاد زمینه های لازم برای تحریک افکار جهانی، در جنگ تحمیلی مداخله نظامی کنند و در کنار عراق، به جنگ با انقلاب اسلامی بپردازند. لذا طی مدت یک سال حضور نظامی در خلیج فارس، به اقسام گوناگون سعی در گسترش جنگ به تاسیسات و اسکله های نفتی کردند و در این راستا به شناورهای ایرانی حمله کردند تا رزمندگان اسلام را به درگیری و کشمکش ترغیب کنند؛ در روز دوازدهم تیرماه سال 67 نیز چنین کردند. ابتدا نیروی دریایی آمریکا با قایق های گشتی ایرانی درگیر شد که رزمندگان اسلام نیز به دفاع جانانه پرداخته و آن هنگام که هلیکوپترهای آمریکایی در صحنه حاضر شده و در این رویارویی مداخله کردند، یک فروند از هلیکوپترهای مهاجم با آتش رزمندگان اسلام منهدم و سرنگون شد و پرسنل آن نیز به هلاکت رسیدند.

بعد از این واقعه، نیروی دریای متجاوز و تروریست آمریکا، برابر دستورالعمل های صادر شده قبلی از جانب زمامداران و هیات حاکمه آمریکا، هواپیمای مسافربری ایران را مورد هدف موشک قرار داده و بدین سان فاجعه ای بزرگ و انسانی خلق شد.

برای اثبات نقش مداخله گر و تجاوز کار آمریکا، اظهارات فرمانده وقت ناوگان دریایی آمریکا در خلیج فارس را شاهد می آوریم که روز قبل از فاجعه، یعنی یازدهم تیرماه سال 67 گفته بود: «نیروی دریایی آمریکا برای حمله به پایگاه کوهستانک ایران در خلیج فارس، به دنبال یافتن بهانه ای است.»

وزیر جنگ آمریکا در آن دوره، (گاسپار واینبرگر) نیز به هنگام بازدید از منطقه خلیج فارس و ناوگان دریایی تجاوز کار آمریکا در منطقه گفته بود: «ما باید ریشه ایرانی ها را بخشکانیم».

قربانیان فاجعه، تنها اتباع ایرانی نبودند، بلکه 38 تن از کشته شدگان این حادثه تروریستی، از ملیت های مختلف نظیر کویت، افغانستان، هندوستان، پاکستان، یوگسلاوی سابق، ایتالیا، شارجه و دوبی بودند که در کنار بیگناهان و بی دفاعان ایرانی تبار، در آتش کینه و نفرت شیطان بزرگ سوختند.

اوج مصیبت و فاجعه آن گاه دوچندان می شود که آمار قربانیانش مورد توجه قرار گیرد. 66 کودک زیر 12 سال و 52 زن، مسافرین این هواپیما را تشکیل می دادند که شکار دژخیمان آمریکایی شده و در خون خود غوطه ور شدند.

واکنش جهانی نسبت به این اقدام تروریستی آمریکا منفی بود و دولت های ایتالیا، ژاپن، فرانسه، هلند، آرژانتین و استرالیا به سرعت واکنش نشان داده و با حداقل موضع گیری از این واقعه ابراز تاسف کردند.

لیبی و چین نیز به شدت این عمل را محکوم کردند و در روزهای بعد، این واکنش ها به اکثر کشورهای دیگر نیز سرایت کرد.

قبح عمل چنان بود که حتی کنگره آمریکا نیز ناگزیر شد از سیاست های رونالد ریگان، رئیس جمهوری وقت آمریکا در خلیج فارس انتقاد کند.

مقامات آمریکا، شتابزده مطالب متناقضی را بیان می کردند و تلاش وسیع و همه جانبه در جهت سرپوش نهادن بر این جنایت آشکار، جریانی پیوسته داشت، اما به خاطر بسپاریم که مدتی بعد از این ترور بی شرمانه، فرمانده ناو وینسنس، مدال افتخار دریافت کرد و جنایتکار بی آزرم به عنوان قهرمان ملی یانکی ها قلمداد شد.

هر چند که نقش آمریکا در جنگ تحمیلی و حمایت های پنهان و هدایت های آشکار عراق توسط آمریکا، برای رزمندگان، ملت و دولت ایران و به ویژه امام خمینی(ره) مشخص و روشن بود، بعد از اقدام تروریستی مزبور، پرده های نمایش مسخره ای که آمریکاییان برای استتار بر چهره کریه و پلید خود کشیده بودند، فرو افتاد و عروسک گردان اصلی تجاوز نظامی به جمهوری اسلامی، بر جهانیان قابل درک و رؤیت شد.

خصومت و کینه آمریکا نسبت به مردم و انقلاب ایران، از نخستین روزهای استقرار جمهوری اسلامی، امری بدیهی بود و با موضع سرسختانه و استقلال طلبانه ای که مردم ایران تحت رهبری امام خمینی (ره) اتخاذ کرده بودند، با طبیعت و سرشت غارتگرانه امریکا در تضاد بود و چنانچه شرایط جهانی آن روز ایجاب می نمود، قطعا آمریکا خود راساً به هجوم نظامی علیه ایران می پرداخت.

امروز نیز که از آن حادثه دلخراش و آن جنایت هولناک، 8 سال سپری شده، در ماهیت کینه و ستیز امریکا با انقلاب اسلامی، نه تنها تغییری به وجود نیامد، بلکه به مراتب بیشتر و افزون تر گشته است.

می دانیم که یک سال از تشدید تحریم های آمریکا بر ملت ایران سپری شده و شیطان بزرگ در سال گذشته با اخلال در روند صلح خاورمیانه، حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به سلاح های کشتار جمعی، تبلیغات وسیعی را علیه جمهوری اسلامی در سطح جهان آغاز کرد و می کوشد تا در این ماجرا برای خود متفق و شریک جهانی دست و پا کند.

انقلاب اسلامی در سطح جهانی و بویژه در میان مسلمانان منطقه، آواز بیداری سر داده و ندای رهایی و استقلال را زمزمه کرده است و این موج بیدارگری طبعاً با مطامع و نیات توسعه طلبانه آمریکا در ستیز است و مقامات دولت آمریکا، درصدد ضربه زدن جدی به انقلاب اسلامی هستند.

نیاز آمریکا به منطقه حساس و استراتژیک خلیج فارس و تسلط بر چاه های نفتی آن، مطلبی نیست که بر آگاهان و صاحب نظران پوشیده باشد و در این میان، هیچ نیروی تهدید کننده و معارض با آمریکا در سطح جهانی وجود ندارد مگر انقلاب اسلامی که به عنوان تفکری بالنده و بیدارگر، همواره منافع استعماری آمریکا را مورد تهدید قرار داده و اساس استعمار و استکبار را نشانه رفته است.

آمریکا برای تداوم سیطره و نفوذ بر کل جهان و نظم و نسق بخشیدن بر تمامی کشورها و دولت ها بر مبنای خواست های استکباری و به عنوان قدرت مطلق و برتر جهان، به اهرم قدرتی که همان نفت سرشار و پایان ناپذیر منطقه است، نیازی اساسی و جدی دارد و در صورت از دست دادن این منطقه، قطعاً و قهراً از اقتدار کنونی سقوط کرده و نقش برتری را که از زمان جنگ جهانی تا کنون پیوسته برای خود قائل بود و همواره آن را برای خود حفظ کرده است، از دست خواهد داد.

بنابراین در این مقطع حساس و تعیین کننده زمانی و در این شرایط مهم و در این نبرد سرنوشت ساز که به راستی فردای بشریت و تمامی انسان های مظلوم و تحت ستم و نیز آینده این مرز و بوم و مردمان دلاورش رقم خواهد خورد، بر ماست که متحد و متفق، همچون بنیانی مرصوص راه طی شده را چون گذشته پرافتخاری که پشت سر نهاده ایم، همچنان ادامه دهیم.